ஜ۩۞۩ஜ♥`•.¸HaMkaLaM¸.•´♥ஜ۩۞۩ஜ

(¯`v´¯) `*.¸.*´ ?¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)?(¸.•´ (¸.•´ .•´

پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت

هیچکس غصه این را که چه میکرد نداشت

چشمه سادگی از لطف زمین میجوشید

خودمانیم

زمین اینهمه نامرد نداشت..

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:نامرد,ساعت 21:42 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

زمانی میرسد که تمام عاشقانه هایم در مورد تو در یک کلمه خلاصه میشود:

به درک......................

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:به درک,ساعت 21:30 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

در زمستانی سرد و یخبندان عقاب غذا نداشت تا جوجه هایش را سیر کند

گوشت بدن خود را میکند و به جوجه هایش میداد تا زنده بمانند.

زمستان تمام شد و عقاب مرد و جوجه ها زنده ماندند و گفتند:

خوب شد مرد. راحت شدیم از این غذای تکراری !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:ایثار,ساعت 21:20 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

صدایم میزد :

"گلم"

گلی بودم در باغچه دلش. اما..... او باغبان عاشقی نبود

گاهی سر میزد و دل میبرد

مدتها بعد دانستم که من تنها نبودم

او باغبان گلهای زیادی بود

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:باغبان,ساعت 21:8 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:آبشار گزو,ساعت 1:18 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:55 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:52 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:41 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:38 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:35 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:هفت آبشار - بابلکنار,ساعت 1:30 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 از روی کینــه نیــسـت اگــر خـنجــر بــه سـینــه ات مــی زننــد

ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو

دل می برنـد...!

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:خنجر,ساعت 20:46 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,ساعت 20:38 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,ساعت 20:34 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 .

تنهایی ات را از تو گرفتم
در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی
من از کجا می دانستم سود من تنهاییست...
 
نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:تنهایی,ساعت 20:22 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:,ساعت 20:20 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 .
کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند !
یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست....

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:کفشها,ساعت 19:41 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 می گویند:

خوش به حالت!

از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!

نمی دانند بعضی دردها

کمر خم می کنند، نه ابرو…!

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:شیدایی,ساعت 10:1 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

تقدیـــــــــــر دروغ بزرگی است که دنیـــــــــــا

 برای گرفتن تــــــــــو از من ساخته است…

 این شد ک تو قرن هاست تقدــــــــــــیر منی …

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:تقدیر,ساعت 9:49 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

  و تو هیچگاه نخواهی فهمید

 که من با یاد همان دقایقی که کنار هم بودیم ،

 

سال هایی را که بی تو گذشت زنده مانده ام !

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:یاد,ساعت 9:30 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 آنجا كه چشمان مشتاقی برای انسانی اشك می ریزد،زندگی به رنج كشیدنش می ارزد.

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:چشمان مشتاق,ساعت 9:10 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 گریستن خوب نیست مگر بشود جوری گریست که چشم ها نفهمند.

نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:گریستن,ساعت 9:6 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 وقتی کسی تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بدون اون چکار کنی. شرمنده دلت باش که به تو اطمینان کرد.

نوشته شده در یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:تنها,ساعت 22:14 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

یادت از خودت مهربونتره!
چون وقتی تو نیستی یادت تنهام نمیزاره
ولی امروز بودنت هم نهایت نبودن بود....

نوشته شده در یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:یادت,ساعت 21:38 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

دختری به کوروش کبیر گفت:

من عاشقت هستم.!!!!

کوروش گفت:

لیاقت شما برادر من است که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده .

دخترک برگشت و دید کسی نیست.

کوروش گفت:

اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی....................

نوشته شده در یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:عشق,ساعت 1:38 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

آمدنت را حیران بنگرم

یارفتنت را مات بمانم؟

باد آورده را باد میبرد

قبول.............

دلم را که باد نیاورده بود........

نوشته شده در یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:باد آورده,ساعت 1:30 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 دنیای عجیبیست!!!!!!

اطرافم را که مینگرم میبینم همه چیز درست است.........

درست همانگونه که نباید باشد......

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:دنیا,ساعت 19:51 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 بر روی بالشی که از مرگ پرنده ها پر است

نمیتوان خواب پرواز را دید............

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:خواب,ساعت 19:36 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 به روزها دل مبند

روزها به فصل که میرسند 

رنگ عوض میکنند

با شب بمان

شب اگر چه تاریک است

ولی همیشه یکرنگ است

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:شب,ساعت 19:22 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن

که من از اوارگی بی تو بودن میترسم

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 19:7 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

ساعتهای نبودنت....

روی مچم بسته نمیشوند ....

حلقه میشوند

دور گردنم...........

نوشته شده در شنبه 4 آبان 1392برچسب:,ساعت 1:24 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

درخت دلتنگ تبر شد..........

وقتی پرنده ها 

سیمهای برق را 

به شاخه هایش ترجیح دادند...........

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 23:40 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

کوچ پرنده به من آموخت

وقتی هوای رابطه سرد است

دیگر باید رفت.

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 23:20 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 23:11 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 در سرزمینی زندگی میکنیم که مردمانش صحنه ی بوسیدن دو عاشق را با نفرت نگاه میکنند

ولی برای صحنه ی اعدام یک انسان دست میزنند

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 23:0 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 شیشه نازکـــ احساســـ مرا دستـــ نزن !
چِندشمـــ می شود از

لکــ انگشتـ دروغ !!!

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:56 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 سرد بودنم را...

بگذار پای گرم بودنت با دیگران....

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:31 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 *می‌دونی"بهشت" کجاست ؟ *

*یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! *

*بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...

حسین پناهی

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:27 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 گر چه طوفان است، اما میتوان تا فراترهای دریا، گامها را از مهربانی زد، گر چه طوفان است اما میتوان خشم دریا را درون دستها جا داد. گرچه طوفان است اما میتوان بر هجوم موجها خندید.

♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:9 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |

 

ﺩﻟﻢ ﻛﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﺖ

ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﻓﺘﻤﺶ

ﺗﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻜﻮﺕ

ﭘﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ

ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 1:32 توسط ♥`•.¸ﻤﺍﻨﻰ¸.•´♥| |


Power By: LoxBlog.Com